آینده ما !!!

ههه همین الان یه چیزی به ذهنم رسید

بیاین یک صحنه از آیندمون رو تصور کنیم...خودمون رو نه ها بقیه رو!

بذارین یه مثال بزنم

من از حسین شروع میکنم چون به چرت وپرت گفتنای من عادت داره و باجنبه س البته همتون همین ویژگی ها رو دارین اما موخوام از حوسن شرو کنم دیگه عععععععع

"تموم چیزایی ک میگم رو باید تصور کنید"

حسین آقا با اون دختری ک میگفتم کپی شه و اینا تو مدرسمون بود خب؟ازدواجیده

بعد یه بچه رو با دست راست و یه بچه رو با اون یکی دستش بغل کرده یکی دیگه هم از پشت به گردنش آویزونه ک باعث شده تعادلش رو از دست بده و یه پاش رو هوا باشه!!!!تازه زنشم حامله س!ماشالا...

بعد میدونین زیر پاشون چیه؟

علف؟

نخیر

فرش قرمزهبا کلی عکاس دورو برشون ک میخوان درحالی ک داره کله پا میشه ازش عکس بگیرنحسین ما یه خواننده معروفهک ناگهان زنش رو فرش قرمز میزاد


فهمیدین چطوری؟مسخره س یا خوبه؟اگه خوبه هممون بریم وب حسین توهم بزنیم

نظرات 14 + ارسال نظر
میرحسین پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 02:34

راستی یکی از دوستام شماره خانوم محسن چاوشی رو پیدا کرده

جدی؟بزنگ بهش بگو با آقاتون کار دارم
شنیدم میگن با تلگرام شماره همه رو می یابن راسته؟

میرحسین پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 02:33

فرش قرمز ... زیاد بلند پروازانه س ... نه ؟

نع نیس

میرحسین پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 02:33

اوه اوه اوه ... اینهمه بچه ؟!؟!؟!؟!
مگه مرغ داریه رهـــــــــــا ؟

هههه
تو این داستان خعلی بچه دوستی دیگه،چ میشه کرد

ساناز پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 00:10 http://bi-ruya.mihanblog.com/

رها کجایی

بیرون بودیم

arezoo چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 16:16 http://takeoff.mihanblog.ir

میگم حس اپیدن نیس

عیب نداره منم حس ندارم

arezoo چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 16:14 http://takeoff.mihanblog.ir

webidam

آرزوووووووو

ساناز چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 13:52 http://bi-ruya.mihanblog.com/

رها یه معلمه و داره به بچه ها درس یاد میده البته اون مشاورشون هم هست
ظهر میشه بر میگرده خونه بعد عشقولیش درو باز میکنه رها رو بخل میکن میگه رها خوش آمدی و رها هم میگه عشقم دوشنبه دلم برات تنگیده بوده
بعد دختر 9 ساله رها بدو بدو از پله ها میاد بالا داد میزنه مادر جان مادر جان عمو یک شنبه از موسافرت برگشته است
...
نمیدونم تونستم خوب بتوضیحم که با کی ازدواجیدی و کدوم کشور زندگی میکنی یا نع ؟


هم حرصم گرفته هم دارم از خنده میمیرم
وایسا یه چیزی واست بسازم

fateme سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 22:03

اخ جوووووووووووون نظرم ثبتید الان یه هفته ست نمیتونم نظربدم

هوراااااااااا

fateme سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 22:03

من نمیتونم نظر بدمممممممم
الووووو امتحان میکنیمممم

فاااااطمههههه

mohammad.T سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 18:03

عجب آهگی داره نتت..
تازه شنیدم...
همش یاده تایتانیک سلن دیون میفتم :|
من برم پرواز کنم...

اوا چقدر طرفدار داره آهنگ وبم
هه برو هروخ رسیدی مشهد بگو بیام بالا پشت بوم برات دست تکون بدم

mohammad.T سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 17:56

حالا کی خواست بگه....یه چی پروندم بابا :D
امیر آینده نداره اصن :)))


همین یه جمله هم خوب بود

T.mohammad سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 17:07

:)))
منم خطبه عقدشونو خوندم لابد :)))
بعد سانازم اونجا یکی از عکاساس...
بچه هاشونم میان پیش تو به عنوان شاگرد برای یادگیریه زبان...
زبان..بله چون میخوان کامپیوتر یاد بگیرن....میان پیش من برای یادگیری کامپیوتر...
امیرم که نقش خاصی نداره...فقط پشت سر حسین رو فرش قرمز میره به عنوان رپر...اونم تو ایران:|


ولی برا هرکسی جدا یه داستانی بسازی بهترترهتو برا امیر بگی خعلی باحال میشه

ساناز سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 13:27

خوبه خوبه کی بریم ؟
میخوام آیندتو بگم رهاااااااااااا

میتونی همینجا هم بگی..آخه دوس دارم زودتر بشنوم(بخونم؟)

ساناز سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 13:26

ها خخخخخخ حوسن
فک کنم با این تصوری که داری حوسن پشیمون بشه که معروف بشه

خخخخاز ازدواجم پشیمون میشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.